رهبری فرمودند:به او غبطه میخورم؟!!
بنیاد شهید بوسنی را راه انداخت/ آقا به او گفتند سلام من را به اصحاب سیّدالشهداء برسان-سید محمد حسین نواب به شهریور ماه 1345 در شهرضا (استان اصفهان) متولد شد. پدرش از شاگردان حضرت امام به شمار میرفت.محمد حسین در سال 1361 تحصیلات دبیرستان را ناتمام گذاشت و جهت تحصیل راهی حوزة علمیه قم گردید. او ابتدا در مدسه شهیدین (حقانی سابق) مشغول به تحصیل شد و پس از گذشت یک سال به عنوان بسیجی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. در سال های بعد با رشد تحصیلات حوزوی در قالب نیروی رزمی و تبلیغی تا پذیرش قطعنامه در جبهه ها حضوری فعال داشت.
به دلیل حضور مدام در جبهه های نبرد امکان ادامه تحصیل در مدرسه شهیدین از او سلب شد![ این هم از سوابق جهادی مدرسه شهیدین] از این رو به مدرسه حضرت آیت الله جوادی آملی منتقل شد و تا پایان عمر شریف خویش جزء طلاب مدرسه سعادت محسوب می شد. او تحصیلات خود را در زمینه های فلسفه، قرآن، علوم و معارف اسلامی زیر نظر حضرت آیت الله جوادی آملی ادامه داد. محمد حسین به زبانهای عربی و انگلیسی تسلط کامل داشت و نیز به زبان بوسنیایی در حد گفتگو و تفاهم کامل مسلط بود. از آغاز هجوم قرون وسطایی قصابان صرب به سرزمین اسلامی بوسنی و هرزگوین برای انجام خدمات فرهنگی و امداد رسانی به آن دیار جنگزده شتافت .
وی همچنین به عنوان خبرنگار روزنامه کیهان در بوسنی و هرزگوین به خدمت مشغول بود.سرانجام سیدمحمدحسین نواب در شهر موستار بوسنی ، توسط جلادان کروات ربوده شد و پس از تحمل شکنجه های فراوان ، به تاریخ 8/6/1373 تیرباران گردید.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در پیامی به مناسبت شهادت این طلبه بسیجی مرقوم فرمودند:
« شهادت طلبه بسیجی سرافراز حجت الاسلام سیدمحمد حسین نواب برای ملت ایران که حضور خود را در اقصی نقاط جهان برای دفاع از حق و حقیقت با چنین حوادث برجسته ای به اثبات می رسانند مایه افتخار و سربلندی است.»
فصل پائیز ؛ریزش برگها؛پوشش ابرها؛و شروع سرما ،لذتی برای انار خوردن دارد،مخصوصا اگر با جشنواره همراه باشد ،اما نه برنامه ای که رضایت شهدا در آن نباشد؛جشنواره اناربهانه ای برای معصیت
ما شوشتر مستقر بودیم ،هواپیما مرتبا دزفول را بمباران می کرد ، در حال تخلیه آب تانکر بودیم که چند نفر از دوستان با هم شوخی می کردند،به همدیگر می گفتند چهره ات نورانی شده شهید میشوی ها،در همان حین بود که هواپیما های عراقی سر رسیدند و منطقه ما را بمباران کردند،که آن برادران شهید شدند.شهدای شهرضا؛به نقل از حاج حیدر مصدقیان
هیچ دشمنی به چشم او نمی آمد مگر اینکه شکار شود،وعارفی بود به تمام معنا که به محضر آقا امام زمان مشرف شده بود.
(شهید رضا قانع)؛به نقل از همرزمان
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که با ایشان آشنا تر شدم،تا یک هفته قبل از شهادتش هرگاه جلسه ای داشتیم،یا بحثی پیش می آمد که یکی از افراد یا جمع نظر خاصی در خصوص موردی که جنبه کلّی یا ملّی داشت،ایشان خیلی آرام ولی محکم پاسخ می داد((ما قیم انقلاب نیستیم،ما خدمتگزار انقلابیم))هرچه ولایت تشخیص داد و به ما ابلاغ شد،همان را بدون هیچ شکی انجام می دهیم،به هرصورت سخن دائمی و تاکید ایشان این بود.(شهید سید محسن صفوی) ؛ به نقل از حاج عباس هدا
اوائل پیروزی انقلاب نیروهای سپاه به مدارس می آمدند ،تا با آموزش های ورزشی توان جسمی دانش آموزان را ارتقاء دهند،روزی حاج ابراهیم همت که مسئولیت روابط عمومی سپاه شهرضا را برعهده داشت ، به مدرسه ما آمد بچه ها را در حیاط مدرسه پخش کرد و گفت دونفره آفتاب و مهتاب کنید(حلقه کردن دستها از پشت با یکدیگر و یک به یک کشیدن) من که قد بلندی داشتم و سوم راهنمائی بودم یک گوشه بلاتکلیف ایستاده بودم که حاج ابراهیم گفت چرا ایستادی گفتم کسی نیست ، گفت ایراد ندارد بیا با یکدیگر انجام می دهیم ، و اون روز من و حاج ابراهیم باهم آفتاب مهتاب کردیم....(سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت)؛به نقل از سید مرتضی مدینه
امت شهید پرور خداوند به شما یک نعمت الهی عنایت کرده است و آن انقلاب اسلامی عزیز می باشد ، آن را قدر بدانید و تا سر حد جان از آن دفاع کنید که حاصل و نتیجه خون پاک هزاران شهید و خون اولیاء ا... و عزیزان اسلام می باشد
پیرو امام و رهرو راه شهیدان باشید و امام را همیشه دعا کنید چونکه وجود این مرد خدا بود که ما را از تاریکستان مرده و بی حرکت زندگی به سر چشمه حیات و نور و پویندگی و گذشت جان خود در راه اسلام و ایثار و خلوص راهنمایی و هدایت کرد . شهید : محسن اباذری نام پدر : مرتضی .شهادت : 22/12/63.خاک عراق
به دنبال این بروید که برای چه به جبهه رفتم
نمی خواهد برای من عزاداری کنید بلکه به دنبال این بروید که برای چه به جبهه رفتم و برای چه شهید شدم . بله باشید که شهید عزادار نمی خواهد پیرو می خواهد. آخر شهادت که مرگ عادی نیست که به خاطر اینکه کسی جانش را از دست داد گریه کنید بلکه آغاز زندگی جاوید است که خوشحالی دارد . ما می رویم تا با خون سرخ مان پیروزی همیشگی مستضعفین را در طول تاریخ بشر ثبت نمائیم . شهید:احمدحمیدی.نام پدر : عبدالعلی.شهادت : 18/4/63.سنندج .حسن آباد
می تونی با تموم وجود اینجا عطر پر طراوت بهشت رو استشمام کنی؛بله درست فهمیدی اینجا مدفن این عزیزانه قدمگاه بهشت
آیا کسی از او پرسید تو چرا آمده ای ؟شاید!لبخندی بر لب .گلی سرخ در دست.و نمائی از عشق که بر روی قلبش می درخشد.کسی چه می داند شاید نوبت او ست.
سنگر پشتیبانی